دل من گرفته و آسمون داره گريه ميکنه..
امروز يه لحظه يه حسى مثل نااميدى چنگ زد به دلم..
تموم بدنم لرزيد، سريع رفتم به پناهگاهم و قولامونو مرور کردم..
من يه قول خيلى بزرگ دادم، خدا هم يکى.. اين نااميديه چى بود پس؟
خدا که...... اگه همه هم زير قولشون بزنن واسم مهم نيست..
همون يه قول خدا واسه تموم زندگيم کافيه... مرسى از بودنت..
و مرسى از موندنت خداى من..
برچسبها:
برچسبها: